در فرهنگ سرزمین ما پند و نصیحت و راهنمایی افراد جایگاه ویژه ای دارد اما متأسفانه پس از انقلاب ۵٧ تا کنون هر اندازه زمان سپری شده ما بیشتر و بیشتر از فرهنگ نقد و پند و اندرز و راهنمایی و هدایت صحیح فاصله گرفته ایم. نقد لازمه حیات اجتماعی ست و هر میزان انتقاد از مجموعه امور بشر بوجود بیاید مسیر انحراف، اشتباه، گمراهی و تباهی در جامعه کم و کمتر خواهد شد. فساد حاکم در ارکان مختلف اجتماع ایران امروز چه در داخل کشور چه در بیرون از مرزهای سرزمین، چه در پهنه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر ، ادبیات و چه در روابط فی مابین آدمها ، ریشه در انحطاط نقد پذیری در طبقات مختلف جامعه دارد. قبول بی چون و چرای اشتباه نشان بزرگی یک انسان است و انسانی با این مولفه هرگز در ورطه انحراف و فساد و تباهی کشیده نخواهد شد و در همان مرز اشتباه به راه صحیح باز خواهد گشت. نقد لازمه دنیای مدرن انسان است. بیش از پیش بشر به نقد و انتقاد و پیشنهاد محتاج تر است . چرا که سرعت حرکت آدمی در عصر ارتباطات آنقدر زیاد است که حتی اگر کمی دیرتر به نقد ها عمل کند مسیر سقوط برویش گشوده خواهد شد دیگر چه برسد به اینکه نقد را منکر دانسته و انحراف را حقیقت مطلق تلقی کند. هنر همیشه در مقابل ضد هنر رخ نمایی کرده و آنچه که ذات هنر را از ضد هنر متمایز می کند ، تمایل هنر و هنرمند به کمال است و نقد مهمترین مولفه کمال در هنر است. چیزی که ضد هنر همیشه در مقابل آن مقاومت می کند. در نهایت ؛ آینه چون عیب تو بنمود راست، خود شکن آیینه شکستن خطاست.

شایان دیبا

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 ارديبهشت 1402برچسب:نقد - انتقاد - جامعه, توسط شایان دیبا

 

فروغی بسطامی شاعری توانا و غزلسرایی شیرین گفتار در عهد و زمانه قجر بود. او در دربار سه تن از پادشاهان قاجار ، نخست فتحعلی شاه قاجار و سپس محمد شاه و در نهایت ناصرالدین شاه از سروده های عارفانه و حکیمانه خود بسیار خواند و در میان عوام و خواص آن روزگار از شوکت و احترام خاص بهره‌مند بود.
او در کربلا زاده شد به سال ١٢١٣ در حین مراجعت والدین خویش به سبب زیارت قبر حسین ،و چون فرزند آقا موسی خان بسطامی از توابع خراسان بود او را بسطامی تخلص نمودند. تاریخ نویسان ادب پارسی ابیات سرده شده از سوی میرزا عباس را بیست هزار بیت قلمداد نموده اند که به سبب بی کفایتی میراث داران و فساد در بنیان حاکمیت قاجار ها از حضرتشان جز پنج هزار بیت ، چیزی به میان نمانده.
نگاه پر مهر شما را عطف می نمایم به این غزل زیبا از ادیب شیرین بیان و عارف اعلی میرزا عباس متخلص به فروغی بسطامی.
یادشان جاودان

شایان دیبا

من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باش
گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش
گر سر مقصود داری مو به مو جوینده شو
ور وصال گنج خواهی سر به سر ویرانه باش
گر ز تیر غمزه خونت ریخت ساقی دم مزن
ور به جای باده زهرت داد در شکرانه باش
چون قدح از دست مستان می خوری مستانه خور
چون قدم در خیل مردان می‌زنی مردانه باش
گر مقام خوش‌دلی می‌خواهی از دور سپهر
شام در مستی، سحر در نعره‌ی مستانه باش
گر شبی در خانه جانانه مهمانت کنند
گول نعمت را مخور مشغول صاحب خانه باش
یا به چشم آرزو سیر رخ صیاد کن
یا به صحرای طلب در جستجوی دانه باش
یا مشامت را ز بوی سنبلش مشکین مخواه
یا هم آغوش صبا یا هم نشین شانه باش
یا گل نورسته شو یا بلبل شوریده‌حال
یا چراغ خانه یا آتش به جان پروانه باش
یا که طبل عاشقی و کوس معشوقی بزن
یا به رندی شهره شو یا در جمال افسانه باش
یا به زاهد هم قدم شو یا به شاهد هم نشین
یا خریدار خزف یا گوهر یک دانه باش
یا مسلمان باش یا کافر، دورنگی تا به کی
یا مقیم کعبه شو یا ساکن بت خانه باش
یا که در ظاهر فروغی ذکر درویشی مکن
یا که در باطن مرید خسرو فرزانه باش

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 ارديبهشت 1402برچسب:فروغی بسطامی - شایان دیبا, توسط شایان دیبا

شیخ العرفا و المُفَضِلّین ، حکیم مصلح الدین سعدی شیرازی از نوادر ادبیات و حکمت ایران و جهان است. کلام او و تبحر تبیین حکمتها و حکایات بنوشته از جانب حضرتش ، آنقدر بر سیطره روح و روان هر ادب دوست و اهل دلی منشأ اثر است که گویی جوهر جاودانگی را چون جامی ارغوان نوشیده و مرگ را یارای فراموشی شیخ میسر نیست و هر آنچه زمان می گذرد و دوران‌های مدید به خاطره تاریخ گره می خورد ، سعدی پیوسته بر مرکب دوران سوار است و پیشگام. کلام و بیانش پیوسته شرح مبسوط است از زندگی و حال آدمیان در هر عصر . اگر در جواهر سرای ادبیات ایران زمین که سرشار از دُر و گوهر است فقط یک سعدی بماند ، باز برای بالیدن و سرافرازی از این فرهنگ پارسی و معنویت لایتناهی اکتفا می کند. شیخ اجل گرچه لسانی از غیب نداشت اما حقایقی از پس پرده حیات آدمیان بازگو نمود که حافظ از اسرار آن انگشت حیرت بر جبین نهاد و سر تعظیم فرود آورد.گویی هر آنچه از غیب می سرود پیش از آن سعدی از سِرّ آن آگاه بود.
امروز نخستین روز اردیبهشت مصادف است با روز سعدی و بر این اساس مجالی یافتم بس ناچیز تا به قد دانش اندک و کلام الکن خویش از این ابر مرد حکمت و عرفان و ادب پارسی یاد کرده و چشم و جان شما خوبان را به غزلی دلربا از حضرتش منور نموده تا بر این منوال عهد خویش با فرهنگ و ادب سرزمینمان ایران، زنده نگاه دارم. سرافراز و پاینده باد خاک پاک ایران

شایان دیبا

جمعه ، اول اردیبهشت یکهزار و چهارصد و دو
بیست و یکم آوریل دوهزار و بیست و سه

واشینگتن دی سی
ایالات متحده آمریکا

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم

به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم

به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم

حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم

می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم

هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم

 

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ شنبه 2 ارديبهشت 1402برچسب:روز سعدی, توسط شایان دیبا

این حکایت را آن روزها که در خردی بسر می بردم به دیده خواندم و به جان شنیدم و به توشه عمل بکار گماردم و امروز چون نه خدمت سلطان کردم و نه در پیشگاه توانگران فرومایگی نمودم با شما عزیزانم در میان می گذارم که شما نیز اینگونه زیستن را در حیات خویش بکار بسته و از عزت آن بهره‌مند گردید.

شایان دیبا

دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی باری این توانگر گفت درویش را که چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟ گفت تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی؟ که خردمندان گفته‌اند نان خود خوردن و نشستن به که کمر شمشیر زرّین به خدمت بستن.

به دست آهن تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیش امیر

عمر گرانمایه در این صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا

ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دو تا

سعدی

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 28 فروردين 1402برچسب:شایان دیبا - آمریکا - حکمت - حکایت سعدی, توسط شایان دیبا

مارکس و ضد مارکس در مدلهای کمونیستی

 

مارکس و ضد مارکس در مدلهای کمونیستی
قسمت اول
نویسنده: شایان دیبا

آنچه که مارکس بر آن باور داشت این بود که نظام بورژوازی که مبتنی بر ساختار سرمایه داری استوار است از استثمار توده ها سود می جست و رگ حیات این قشر از اجتماع ، کاربی وقفه و طاقت فرسای کارگر و بسنده نمودن رعایا به اقلیت های زندگی و سرسپردن به سیاستها و مدلهای مدیریتی مبتنی بر اصول سرمایه داری محض ، خون می گرفت و روز به روز بر قدرت آن افزوده می گردید. این رویکرد ، مارکس را به سمت تئوری هایی مبنی بر حفظ کرامت انسان و توده مولد سرمایه یعنی کارگر سوق می داد. تلاش مارکس بر این بود که روش موازنه تولید سرمایه و کار را بر معادلات منطقی و استوار بر محور کرامت کارگر بنا کند و اجازه استثمار و بهره کشی سرمایه دار را برای تولید و به تبع آن افزایش سود و بهره و سرمایه از ساختار بورژوازی سلب نماید. این اصل وجه لاینفک فلسفه مارکس چه در زمان حیاتش و چه جنبشهای مارکسیستی بعد از او دارای ثباتی انکار ناپذیر بوده و هست اما آنچه در اواسط قرن بیستم و پس از جنگ جهانی دوم شکل میگیرد خلاف هدف مارکس را نشان می دهد. عموم کشورهای شرقی طرفدار ساختار کمونیسم مخصوصا روسیه و چین و همچنین عمده کشورهای آمریکای لاتین که بر اساس مدل اقتصادی مارکسیستی اداره می گردند ، نه تنها این فلسفه را پیش نمی گیرند بلکه توده پرولتاریای مشرق زمین را ابزاری برای بهره بردن کپیتالیسم آمریکایی و همچنین ایجاد یک فرایند پشت پرده برای تبیین یک مدل اقتصادی مشابه بوژوازی در سطحی فراتر استثمار می کنند. علم و سرمایه از غرب به چین رسیده و سرمایه دار غربی با اخذ مجوز بهره کشی از کارگر چینی به شرط حفظ و تضمین توسعه بورژوازی چینی در حال تولید سرمایه هستند و در این میان زندگی کارگر نه تنها از کرامتی برخوردار نیست بلکه مارکسیسم در خدمت کپیتالیسم آمریکایی درآمده و چرخهای اقتصاد غرب را با سرعت و قدرت می چرخاند. در واقع مدل مارکس در قشر باقی مانده و پشت پرده همان ساختار سرمایه داری به شکلی امروزی در حال چپاول همه هست و نیست توده کارگر است. امروز و روز پرولتاریای چینی فقط یک چیز را خوب می داند و آن زندگی کردن برای کار است نه کار کردن برای زندگی و این همان چیزی ست که مارکس پس از دیدن ظلم طبقه سرمایه دار در پستوهای کارخانجات و برده گاه های لندن او را بر آن داشت تا بر این وحشی گری پایان دهد.از همه خطرناکتر بازگشت سرمایه ایجاد شده از استثمار کارگران به غرب و تشکیل اتحادیه های سرمایه داری برای تشکیل اهداف مشترک برای تولید سرمایه و توسعه اقتصادی به نفع طبقه بورژوازی اجتماع شرقی می باشد. آنچه که در غرب وجود دارد تغییر چندانی نکرده چرا که همیشه سرمایه در جامعه وجود داشته و افراد هستند که می توانند با فکر و توان خویش از ثروت و سرمایه بهره برده و شاخه های سرمایه داری جدید را متولد سازند و از این رو به رونق اقتصادی کشور کمک کنند اما در فلسفه مارکس اصلا چنین چیزی وجود نداشت و مارکس به هیچ وجه بر نمی تافت که این اندیشه متعالی دست آویز همان قشر سرمایه دار منزجر کننده از نگاه او شود. مدل اقتصادی چین و روسیه و کره شمالی و کشورهای آمریکای لاتین در واقع نه تنها احترامی برای فلسفه مارکس قائل نیست بلکه با ادغام کپیتالیسم غربی یک مدل برده داری نوین را برای تولید روز افزون سرمایه ایجاد کرده که در آینده نه چندان دور زمینه ساز دگرگونی های خطرناک اجتماعی خواهد شد. 

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 فروردين 1402برچسب:مارکس - شایان دیبا - کمونیسم - کپیتالیسم, توسط شایان دیبا

عزیزان همراه از این پس میتوانند ضمن مطالعه مطالب وبلاگ فارسی از وبسایت رسمی شایان دیبا و بخشهای مختلف آن استفاده نمایند و از جدیدترین آهنگ ها مطالب منتشر شده از سوی او آگاه شوند.
آدرس وبسایت : www.shayandiba.com

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ جمعه 8 مرداد 1400برچسب:وبسایت رسمی شایان دیبا - شایان دیبا, توسط شایان دیبا

بی نامی

در زمانه ای که دیو و ددان نام آورانِ قصه شوم زندگی هستند 
بی نامی برای من بزرگترین افتخار است

شایان دیبا

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 5 مرداد 1399برچسب:شایان دیبا, توسط شایان دیبا

یکی از عادتهای بد و ناپسند ما ایرانیها در لفافه سخن گفتن است . برخی افراد حرفهای خود را در پوششهای مختلف و بطور غیر مستقیم و گاها همراه با کنایه و طعنه بیان می کنند . مثلا افراد حرفهای خود را در قالب عکسهای پروفایلشان در شبکه های اجتماعی یا در پستها و یا اینکه حتی در محاوره های مستقیم سعی در پنهان کردن اصل موضوع و پیچیده بازگو کردن نکته های برجسته در ذهن دارند. اساسا این اتفاق ناشی از ترس انسانها از بیان مستقیم حرفهاست. ترس از تحقیر شدن ، ترس از تخریب شدن ، ترس از به هم خوردن روابط ، ترس از تنها شدن ، ترس از واکنشهای متفاوت از سوی افراد. اما همه این احساس ترس ها در واقع ریشه در آسیب های شخصیتی دارند که ما به مرور زمان در طول زندگی آنها را تجربه کرده و به دست آورده ایم. در جوامع پیشرفته و انسان محور اکه افراد آن جامعه مبتنی بر اصول عقلانی عمل میکنند ، اشخاص برای انتقاد ها ، نظرات و پیشنهادات ، گله و شکایات ، عواطف و عاشقانه ها و ... بطور واضح و بی پرده و رو در رو ، بدون هرگونه واسطه ای و کاملا مستقیم با یکدیگر سخن می گویند و هرگز این ضرب المثلِ " به در میگه دیوار بشنوه " در مورد آنها مصداق ندارد.

یاد بگیریم اگر حرفی ، انتقادی ، عاشقانه ای ، نظر و پیشنهادی نسبت به کسی یا کسانی داریم آن را با جسارت بطور مستقیم به آنها بگوییم و بی پرده و بی واسطه از آنها بخواهیم که به ما پاسخ دهند.
اینگونه روابط ما مستحکم تر خواهد شد.

شایان دیبا

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 13 آذر 1398برچسب:شایان دیبا - به در میگه دیوار بشنوه ,,,, توسط شایان دیبا

لحظه انسانیت

 

آدمی تا زمانی که سختی هایش را می فهمد زنده است ،ولی وقتی سختی های دیگران را درک می کند آنوقت یک انسان است....

لئو تولستوی

 

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 آذر 1397برچسب:لئو تولستوی - شایان دیبا, توسط شایان دیبا

در این زمانه که آدمیان جملگی تمام حقیقت را در ظواهر می کاوند و رفاقت ،مرام ، معرفت و انسانیت را نه بر کلام و محبت و دانش ، بلکه در پس تن پوشها و پاپوشها و سرپوشهای یکدیگر می پویند ، چشم حقیقت بین دل گاه چیزهایی را می بیند و می شنود که گویی حقیقت این نیست که ما می بینیم . ما مجازی از حقیقت هستی و انعکاسی از حقیقت محض را می نگیرم که اصل آن در مقام دیگری پاکتر از زندگی نباتی ماست. از این روست که " چشمها را باید شُست " و جور دیگری باید دید.

شایان دیبا

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 مرداد 1397برچسب:چشمها را باید شُست ,,, - شایان دیبا, توسط شایان دیبا

صفحه قبل 1 صفحه بعد